جویای دانش را خداوند دوست می دارد و فرشتگان و پیامبران نیز دوستمی دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]   بازدید امروز: 4   کل بازدیدها: 14983
 
عمر گل ! - حرف من
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| موضوعات وبلاگ من ||
|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || عمر گل ! - حرف من
|| لوگوی وبلاگ من || عمر گل ! - حرف من

|| لینک دوستان من ||
بچه های قلم
طوفان عشق
عکس موزیک جوک
کبوترها

|| اوقات شرعی ||

|| مطالب بایگانی شده || تابستان 1385
بهار 1385

|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||



Free Website Counter
عمر گل !
نویسنده: هادی و م!(جمعه 85/4/9 ساعت 8:0 عصر)

من دیگه برنمی گردم ‚ اشکات رو هدر نکن

توی این لحظه ی آخر دل رو در به در نکن

من باید برم ولی ‚ تو باید اینجا بمونی

وقت دلتنگی بازم ترانه هام رو بخونی

قد یه چش به هم زدن ‚ قول آی تو دووم نداشت

دست تو حتی یه نهال ‚ تو گلدون دلم نکاشت

من مثه آیینه ت شدم ‚ تا تو رو تکرار بکنم

اما چشمای مات تو یه آینه رو به روم نذاشت

من ساده فکر می کردم که همیشه با منی

فکر می کردم که میای سایه ها رو پس می زنی

اما تو به آینه و ترا پشت پا زدی

اون ور حادثه ها ‚ تازه سراغم اومدی

قد یه چش به هم زدن ‚ قول ای تو دووم نداشت

دست تو حتی یه نهال ‚ تو گلدون دلم نکاشت

من مثه آیینه ت شدم ‚ تا تو رو تکرار بکنم

اما چشمای مات تو یه آینه رو به روم نذاشت



نظرات دیگران ( )