[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 4   کل بازدیدها: 14978
 
صبر! - حرف من
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| موضوعات وبلاگ من ||
|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || صبر! - حرف من
|| لوگوی وبلاگ من || صبر! - حرف من

|| لینک دوستان من ||
بچه های قلم
طوفان عشق
عکس موزیک جوک
کبوترها

|| اوقات شرعی ||

|| مطالب بایگانی شده || تابستان 1385
بهار 1385

|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||



Free Website Counter
صبر!
نویسنده: هادی و م!(چهارشنبه 85/4/7 ساعت 9:47 صبح)

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه می زند. برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانه ات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

فاطمه پشت در افتاد ، لگد سنگین بود

تلخی کام علی بر چه کسی شیرین بود

شعلۀ فتنه ز هر سو شرر گستر شد     فاطمه تعمۀ آتش شد و خاکستر شد

بی تو لب به خنده وا نمی کند علی

بی تو فضه را صدا نمی کند علی

گوشه ای حسن نشسته ، گوشه ای حسین ، گوشه ای به ناله ی شبانه زینبین

آتش گرفت سوخت در، خانه علی

در ، خون نشست سینۀ پروانۀ علی 



نظرات دیگران ( )